مشهودات تاریخی یک تهران‌گردی

ماه‌ها بود قصد داشتم در بین انبوه کارهایم، ساعاتی را به دیدار از محلات شهر تهران اختصاص دهم...
ماه‌ها بود قصد داشتم در بین انبوه کارهایم، ساعاتی را به دیدار از محلات شهر تهران اختصاص دهم، اما دوست داشتم این دیدارها اداری و رسمی نباشد. می‌‌خواستم در هر محله به ساکنان، کسبه، مؤسسات و مردم نزدیک شوم و با برقراری رابطه‌ای همدلانه با اهل محل کاری کنم که دریچه دل‌هایشان را به رویم بگشایند و صمیمانه از گذشته و حال محله‌ خود، خاطرات و مشکلات و دغدغه‌هایشان بگویند.
این کار را در سومین دوره شورای اسلامی شهر تهران با گروهی از جوانان و اهالی محله عودلاجان تجربه کرده و نتایج خوبی از آن گرفته بودم و اینک تصمیم داشتم آن دور را تسلسل ببخشم. این شد که با خودم قرار گذاشتم در روزهای تعطیل، به‌ویژه جمعه‌ها که در اختیار خودم بود به دیدار مردم نازنینی بروم که بنا به مسئولیتم در شورای شهر آنها را به چشم افراد خانواده‌ام نگاه می‌کردم و سنت حسنه صله رحم را با گذراندن ساعاتی در کنار آنها به‌جا بیاورم.
از مهر ماه سال 1392 دست به کار شدم و این فکر را عملی کردم و از آن زمان هر وقت فرصتی دست بدهد به نقطه‌ای از این شهر پرخاطره، شهری که همه سال‌های زندگی‌ام را در آن زیسته‌ام سری زده‌ و هر چند کوتاه با اهالی آن می‌آمیزم و علاوه بر پیگیری وظایف نمایندگی این دیدارها را دستمایه نوشتن گزارش‌هایی می‌کنم که همشهری‌های دوست‌داشتنی‌ام از خلال خواندن آنها با من همراه شوند و بیش از پیش با تهران و تهرانی‌ها آشنا شوند.
     
در روز جمعه 19 مهر ماه سال 1392 دیدار از محلات تهران را با بازدید از بخش جنوبی دروازه غار قدیمی که اینک محله هرندی نامیده می‌شود آغاز کردم. بر اساس تقسیمات شهری این محله در منطقه 12 شهرداری تهران واقع شده و از شمال به خیابان مولوی، از جنوب به خیابان شوش، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان خیام محدود است و مساحت آن به بیش از 127 هکتار می‌رسد.
در روز پنج‌شنبه مقدمات کار فراهم آمده و هماهنگی‌های لازم انجام شده بود. طبق برنامه ساعت یک ربع به هشت صبح از خانه به سوی محله هرندی حرکت کردم. از خیابان‌های ابوسعید، وحدت اسلامی و شوش عبور کردیم و به میدان شهید هرندی رسیدیم. اطراف میدان را بسته بودند و شهرداری منطقه سرگرم بهسازی میدان بود. به ناچار راهمان را کج کردیم و از مسیری دورتر خودمان را به ساختمان ناحیه 4 شهرداری منطقه ـ که جلوی آن قرار گذاشته بودیم ـ رساندیم. برخی از امامان جماعت ناحیه و چند تن از اهالی قدیمی محله آقای محمد احمدی دبیر شورایاری، آقای محسن حاتمی شهردار ناحیه 4 و آقای حسین کرمی دبیر سابق شورایاری محله جلوی ساختمان منتظرمان بودند. از آنجا که از یکی دو روز قبل طرح پاکسازی و جمع‌آوری معتادان محله آغاز شده بود، به پیشنهاد آقای حاتمی به ستاد ساماندهی محله هرندی که در همین ساختمان مستقر است، رفتیم تا گزارشی از فعالیت‌های این ستاد را بشنویم. ستادهای ساماندهی محلات کار خود را از زمان مسئولیتم در شورایاری‌ها آغاز کرده بودند و اکنون برایم جالب بود ثمره تشکیل آن را از نزدیک ببینم.
     
در میدان شهید هرندی بیش و پیش از هر چیز تصاویر شهدای خانواده رجبی به چشم می‌خورد که در ضلع شمال شرقی این میدان روی دیواری در مدخل خیابان ادیب نقش بسته است. در بخش بالای این دیوارنگاره، تصویری از شهید تقی رجبی دیده می‌شود که چهره‌ای پیشکسوت را نشان می‌دهد و در زیر آن دو تصویر کوچک‌تر از دو برادرزاده‌اش، شهید سرتیپ محمد رجبی ـ که مردی میانسال است ـ و شهید محمود رجبی ـ که جوانی نورس است. کمی دورتر از این دیوار و در شرق آن سرای محله و خانه سلامت محله هرندی را می‌بینیم که بوستان بهاران در جنوب آن قرار دارد. در قسمت غربی خیابان ادیب مجموعه فرهنگی خواجوی کرمانی ساخته شده است که جنوب آن را فضای سبز میدان شهید هرندی تشکیل می‌دهد. در بخش شرقی میدان خیابان بهاران را می‌بینیم که بخش شمالی آن را بوستان بهاران و بخش جنوبی آن را ایستگاه خدمات شهری شهرداری منطقه 12 می‌سازد.
خیابان ادیب که در شمال شرقی میدان واقع شده است در جنوب میدان هم ادامه می‌یابد. غرب خیابان به‌طور کامل در اشغال ایرانیت‌فروشی‌هاست. قهوه‌خانه معروف اصغر مامانی هم قبلاً در همین بخش بود و حالا تبدیل به ایرانیت‌فروشی شده است. اثر «نگاهی به دروازه غار» در شرح مشاهدات بازدید از این محله تاریخی تهران به نگارش درآمده است.  

تعداد بازدید : 456

ارسال نظر

ارسال